در روابـط اجـتـمـاعـى ، کـسانى بر دلها حکومت مى کنند که
دلشان را خانه مهر و محبت مردم کـرده بـاشـنـد. بـرعکس ، آنان که خودرا بیش از همه
مى پسندند و خود را بیش از دیگران دوسـت دارنـد و آسـایـش و راحـتـى دیـگـران را
بـر دیـگـران ترجیح مى دهند، نه نزد خدا و رسول اعتبارى دارند، نه در دل و جان مردم
، جایى و موقعیتى !...
گـوهـر خـدمـتـگـزارى به مردم ، تنها در دلهاى وارسته از
منیت و خودخواهى یافت مى شود. خداى مهربان ، بندگانش را دوست دارد. کسانى را هم که
به بندگان خدا خدمت و مهربانى کنند، دوست مى دارد و این مقتضاى محبت و علاقه است
.
خدمت ، سرمایه سرورى
خیلى ها به
سیادت و سرورى و عزت و محبوبیت علاقه مندند، ولى راه به دست آوردن آن را نمى دانند.
اصلا سخن را این گونه عنوان کنیم که :
در دلهایمان چه اندازه جا براى دیگران باز
کرده ایم ؟
در زندگیمان چه میزان وقت ، به مردم اختصاص داده ایم ؟
و... اساسا
تا چه حد به فکر مردم و مشکلات ، رنجها و اندوههاى آنانیم ؟
شـایـد کسانى
بگویند: ما خود، گرفتاریهاى فراوان داریم . اگر گریستن است ، باید به حال خود
بگرییم و اگر کمک است ، خود محتاج به کمکیم ...
ولى ... ایثار و فتوت و جوانمردى
چه مى شود؟
اگـر مـسـائل و مـشـکـلات مسلمانان برایمان اهمیتى نداشته باشد که
اصلا مسلمان نیستیم ! چون که مسلمانى تنها به اسم و شناسنامه و نماز نیست . بخش
عظیمى از محتواى اسلام را نـوعـدوسـتـى ، ایثار، خدمت به دیگران ، کمک به درماندگان
، کارگشایى براى مشکلات مردم و قضاى حاجت گرفتاران تشکیل مى دهد.
باز هم براى
چندمین بار، گوش جان را با این حدیث نبوى بنوازیم که فرمود:
مـن اصـبـح لا یهتم بامور
المسلمین فلیس من الاسلام فى شى ء، و من شهد رجلا ینادى یا للمسلمین ! فلم یجبه
فلیس من المسلمین(145)
کـسـى کـه در حـالى صـبـح کـند که به امر مسلمانان بى فکر و اهتمام
باشد، بهره اى از اسلام نبرده است و هرکس شاهد فریادخواهى و کمک طلبیدن مردى باشد
که مسلمانان را به یارى مى طلبد، اما پاسخى به او ندهد، از مسلمانان نیست !
پـس
بـاید بخشى از دل ، محبت ، فکر، زندگى ، تلاش ، اهتمام ، عشق ورزیدن و دلسوزى کـردن
مـا نـسبت به دیگران باشد که بندگان خدایند و آفریدگار، از این راه ، بندگان دیگرش
را مى آزماید.
نتیجه این مردم دوستى و همیارى نیز، محبوبیت و سیادت است
.
هرکه براى مردم کار کند، مردم نیز او را دوست خواهند داشت .
هـرکه خدمتگزار
جامعه باشد، از حق شناسى مردم بهره مند مى شود و هرکه به مردم نیکى کند، در دلها
جاى مى گیرد.
این
حقیقت را، پیش از هر چیز، در حدیث مى خوانیم که :
سید القوم خادمهم ؛(146)
سرور هر
گروهى ، خدمتگزار آنان است .
طـنـیـن کـلام مـعـطر حضرت امام راحل (قدس سره ) در
گوشمان است که فرمود: به من رهبر نگویید، به من خدمتگزار بگویید.
خـدمـتـگـزارى
بـه بـنـدگـان خـدا، غـیـر از آنکه رسالت دولتمردان و مسؤ ولان اجرایى و متصدیان
امور در ادارات و نهادهاست ، وظیفه هر یک از ما در معاشرت با همنوعان خودمان است
.
کارگشایى
از تـوفـیـقـات مهم یک انسان ، آن
است که گشایش معضلات مردم به دست او باشد. نعمتى اسـت کـه هزاران شکر و سپاس مى
طلبد. کارگشایى ، از مقدسترین خدماتى است که مورد قبول و امضاى آیین خدا شرع محمدى
(صلى الله علیه و آله و سلم ) است .
بـا عـنـوان قـضـاء حـاجـت مـومـن ،
انـبـوهـى عـظـیـم از روایـات نـقـل شـده کـه اهـمیت و فضیلت و قداست کار راه
اندازى و رفع نیاز مردم و برطرف کردن مشکلات آنان و... خلاصه در خدمت مردم و جامعه
بودن را بیان مى کند. این کار را باید به حساب خدا گذاشت و چشم تشکر و اجر هم از او
داشت ، نه از مردم .
قـصد قربت ،
مایه ثمر بخشى و ثواب الهى و ارزشمندى نیکوکاریهاست ، و ریا آفت آن به شمار مى
رود.
آنـان کـه خـالصـانـه و بـى تـوقـع و چـشـمـداشـت ، گره از کار بسته مردم
مى گشایند، بـنـدگـان خـاص خـدا و ماءموران ویژه الهى اند. توفیق و امداد الهى را
همراه دارند، فیض دنیوى و اجر اخروى نیز، دستاورد این خدمت است . به این حدیث زیبا
از حضرت رضا (علیه السلام ) توجه کنید:
ان لله عـبـادا فـى الارض
یـسـعـون فـى حـوائج النـاس ، هـم الامـنـون یـوم القـیـامـه ؛(147)
خـداونـد را در روى زمـین ، بندگانى است که کارشان تلاش براى رفع نیاز و
حاجت مردم است . آنان روز قیامت ، ایمن و آسوده اند.
آرى ...رنج دنیا و راحت
آخرت !
منبع: سایت تبیان